تولد دو ماهگیت مبارک!
امروز از صبح مهمون داشتیم. آخه عیده و همه فامیلا به هم سر می زنن. من از صبح می خواستم با بابایی تو رو ببرم بیرون تا هم یه چرخی بزنیم و هوایی تازه کنیم و هم بریم عیددیدنی که هرچقدر هم بری بازم فامیلا تموم نمی شن(!) و هم این که برای تو یه کم خرید کنیم. آخه امروز تولد توه و شما دو ماهه شدی عسل! ***تولدت مبارک!*** اما به خاطر مهمونا نشد که بریم بیرون و بگردیم. ساعت نه شب با بابا تصمیم گرفتیم بریم برای تو یه چیزی به عنوان کادوی تولدت بخریم. رفتیم اندیشه و مغازه سیسمونی فروشی کلبه کودک در حالی که داشت تعطیل می شد، وارد شدیم و کلی گشتیم تا بالاخره یه سارافون زرد توپ توپی خوشگل نظرمونو جلب کرد و برا...