زهرازهرا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره
نورانورا، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

موهبت

وابستگی

1393/2/20 3:19
نویسنده : قلب تپنده
245 بازدید
اشتراک گذاری

زهرا: سه ماه و 16 روز.

دخترکم! عسلکم! نازگلکم! امروز متوجه شدم که شما دیگه کم کم به من وابسته شدی و تا زمانی که کنارتم آرومی و به محض این که از پیشت می رم بی قراری می کنی!

فدات بشم که این قدر خوب مامانتو می شناسی و مفهوم رفتن رو درک می کنی نی نی باهوووووش!

قبلنا هم بغلی بودی اما خیلی به من وابسته نبودی، یعنی پیش همه می موندی و اگه گریه ت می گرفت بغل هرکسی آروم می گرفتی ولی جدیداً فقط بغل من آروم می شی و وقتی هم که می ذارمت زمین و می رم شروع می کنی به گریه کردن. دیگه داری کم کم بزرگ می شی و خیلی چیزارو درک می کنی فرشته آسمونی من! مثل مفهوم «مامان» به عنوان شخص اول زندگی تو که یه نوزاد شیرخواری، و مفهوم «رفتن» و «حاضر نبودن و غیاب»!

شاید این تغییر یه کم برای من کارو سخت تر می کنه، چون مجبور می شم دایماً پیشت باشم ولی نشون دهنده ی شکل گیری قوه ی تمایز و تشخیص توه و این منو خوشحال می کنه. گرچه بعضی وقتا حتی بابا هم نمی تونه موقع گریه کردن تو رو آروم کنه و من دست تنها می مونم...

خدایا شکر!

زهرای مامان

پسندها (2)

نظرات (4)

ajij
8 خرداد 93 7:49
سلام مامانی.خوبی عزیزم؟ قدم نورسیده مبارک مامانی. ماشالله چه دخمل نازي داري خدا حفظش کنه . ای جانم که که متوجه حضور مامانت میشی. مامانی وقتی اینطوری نوشتی دلم بیشتراز همیشه نی نی خواست. انشالله خدا دخملیت رو واست نگهداره.الهی امین عزيزم واسه ما منتظرها هم دعا کن. راستي اگر سوالات پزشکي داشتي تو هر زمينه اي مثل: زنان و زايمان . پوست و مو متخصص کودکان و نوزادان دکتر عمومي دکتر چشم پزشک دندان پزشک متخصص تغذيه و... برو به اين ادرس http://www.madarclub.com/fa/apply/hasti وعضو شو دکتراي اين سايت 24 ساعته پاسخگوي سوالات شما هستن. بعد از ثبت نام در اين سايت از سمت راست بخش تنظيمات منوي پرسش از پزشک رو انتخاب کن و سوالت رو از دکتر مربوطه بپرس. موفق باشي
قلب تپنده
پاسخ
ممنون از لطفت برات دعا می کنم اما خودتم از ته قلب از خدا بخواه، آن جا شکسته دلی می خرند و بس! خدا روی گنج نشسته هرچی بده بازم کم نمی شه. نه بخیله که نخواد بچه بده، و نه دل سنگ که اگه بنده ش با زاری چیزی بخواد دست خالی برگردونه ش! بهش اینو بگو: اگه از یه پادشاه کریم و بخشنده می خواستم بهم یه قالب پنیر کوچیک بده می خندید و می گفت البته که می دم، این که چیزی نیست. پس تو هم که بخشنده و کریمی به من بچه بده که این برای تو چیزی نیست!!!
مامان معصومه و فاطمه
9 خرداد 93 2:11
پسندیدمااااااااااااااااااااااا
مامان معصومه و فاطمه
9 خرداد 93 2:12
پسندیدمااااااااااا
قلب تپنده
پاسخ
ممنون آجی گل گلی م
مامان جون زهرا
10 خرداد 93 14:02
عزیزم هرچی بگم دوووووووسسسستون دارم بازم کمه
قلب تپنده
پاسخ
موضوع انشا: خوش بختی… به نام خدا خوش بختی یعنی قلب مادرت بتپد… پایان !!!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به موهبت می باشد