ذوق صدادار!
زهرا: دو ماه و 18 روز.
من و بابا داشتیم باهات حرف می زدیم و تو هم یه کم به من نگاه می کردی، یه کم به بابا. طبق معمول لبخندای نازت دلمونو برده بود! وقتی من داشتم قربون صدقه ت می رفتم یهو یه ذوق صدادار خیییییلی قشنگ کردی که توی دل ما حسابی قند آب شد!
قرررررررررربون اون ذوقت بشم عسّل!!! این اولین باری بود که تو ذوق صدادار کردی نازنازی!!! عااااااااااشقتیم دخمل طلا!!!
همیشه بخندی الهی...
زهرای مامان، زهرای بابا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی