زهرازهرا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره
نورانورا، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

موهبت

زهرا در اواسط هشت ماهگی

1393/7/19 14:44
نویسنده : قلب تپنده
720 بازدید
اشتراک گذاری

به دلیل مشغله ی زیاد و کمبود وقت، متأسفانه نتونستم این ماه کارهای شیرین و پیشرفت های قشنگتو روز به روز ثبت کنم. اما به طور کلی خلاصه ی خاطرات رو برات می نویسم:

شما الان:

1. موقع خداحافظی با کسی، یا خوشحالی از دیدن کسی، یا موقع شنیدن یه موسیقی شاد از تلویزیون، یا مشاهده ی حرکت رفت و برگشتی هر چیزی مثل تکون دادن جغجغه یا وسایل صدادار، برای ابراز احساست، «بای بای» می کنی!!!بای بای

 

 

2. یه تخت خواب نرم و گرم به نام «مامان» پیدا کردی و حتماً باید روی شکم من دراز بکشی و شیر بخوری تا خوابت ببره وَإلّا فلا! منم بعد از این که خوابت می بره می ذارمت زمین کنار خودم!عینک

 

 

3. هروقت من یا بابا می شینیم پای لب تابمون که همیشه باید به برق وصل باشه تا روشن بمونه، تو یه راست میای و فیش برقشو جدا می کنی!!!عصبانی

 

 

4. تا من یا بابایی می ریم دسشویی، چاردست و پا میای پشت در دسشویی و از در می گیری بلند می شی و یه ریز گریه می کنی تا ما بیایم بیرون! وقتی هم ما درو باز می کنیم باید حواسمون باشه که تو به در تکیه نداده باشی! وقتی هم درِ دسشویی باز می مونه، کسی توش باشه یا نباشه(!) درو با دستت هُل می دی و چاردست و پا میری توی دسشویی!خطا

 

5. به محض این که من میرم پای ظرفشویی یا اجاق گاز پشت سرم میای تو آشپزخونه و از پشت پام می چسبی روی پا وامیسی و شروع می کنی به گریه کردن تا کارمو ول کنم و شمارو بغل کنم!شاکی

 

 

6. خوراکی های مورد علاقه ت: کاغذ، مقوا، دستمال کاغذی، و اگه گیرت بیاد یونولیت ریز شده!خوشمزه

 

 

7. اسباب بازی های مورد علاقه ت: مشما و کیسه فریزر و سیم و وسایل برقی!نه

 

 

8. دیگه روی تاب شرتی نمی مونی و زودی می خوای بیای پایین!غمگین

 

 

9. توی روروک هم خیلی زود حوصله ت سر می ره! بی حوصله

 

 

10. مدتیه فهمیدی بین دستگاه کنترل و تلویزیون ارتباط عجیبی وجود داره!متفکر

 

 

11. به صدای زنگ در و تلفن حساسی و تا صداشونو می شنوی، چشم و گوش تیز می کنی و می دونی که یا بابات یا یه مهمونی داره میاد یا تماس گرفته!تلفن

 

 

12. مفهوم کلمات: زهرا (که اسم خودته)، بابا، مامان، بشین، بیا، دست نزنیا، نَه، کو؟، معصومه، تاتی، ممَ بیدم؟، و بَه بَه رو می دونی!بغل

 

 

13. نم نمک داری طوطی بازیاتو شروع می کنی: وقتی بای بای می کنیم ادامونو درمیاری، وقتی چای قندپهلو می خوریم و قند می مکیم تا صدای مکیدن قندو می شنوی، ادامونو درمیاری و مث حالت بوس کردن صدا درمیاری، وقتی هم سرمونو تکون می دیم تو هم سرسری می کنی!بوس

 

 

14. مکان مورد علاقه ی همیشگیت، نشستن روی سرامیک های سرد کف خونه ست!متنظر

 

 

15. کف دست و پات همیشه خیس و مرطوبه!سوال

 

 

16. بسسسسسسسسیار خوش خنده ای مخصوصاً وقتی از خواب پا می شی!قه قهه

 

 

17. با آدم بزرگایی که نمی شناسی گاهاً غریبی می کنی ولی با بچه ها نه!دلغک

 

 

18. توی ارتباط برقرار کردن همیشه پیش قدم می شی!تشویق

 

 

19. خوابت به صدا فوق العاده حساسه ولی به نور نه!خواب

 

 

20. شبا باید دو سه بار شیر بخوری.زیبا

 

 

21. هم سفره ی ما شدی و معده ت توانایی هضم غذاهای مارو داره البته بعضیاشونو!خندونک

 

 

22. نفخ شکمت کاملاً خوب شده ولی اگه شکمتو فشار بدیم یا وارونه ت کنیم، بالا میاری!ترسو

 

 

23. دیگه از دایی مهدی نمی ترسی و بغلش گریه نمی کنی! آرام

 

 

24. باباجون و معصومه رو از همه بیشتر دوست داری!محبت

 

 

25. حالات غم و شادی منو می فهمی و درک می کنی و عکس العمل متناسبی نشون می دی.هیس

 

 

26. گل های گلدون بزرگه رو می کشی و گلدون چون سبُکه سریع می افته، تو هم می ترسی و چاردست و پا با سرعت فرار می کنی و گریه می کنی!گریه

 

 

27. وقتی با آسیاب و گوشت کوب برقی و غذاساز و وسایل صدادار کار می کنم، چشم می دوزی به صورت من تا ببینی من می خندم یا نه! تا خیالت راحت شه و نترسی!خسته

 

 

28. تا جارو برقی رو میارم وسط، سریع میای ازش می گیری بلند می شی و تا وقتی باهاش کار می کنم هر طرف که می کشمش تو هم با اون حرکت می کنی و کلی کیف می کنی!جشن

 

 

29. دیگه جانماز پهن نمی کنیم و از دست بازیگوشیای تو مُهر رو هم باید بگیریم دستمون تا برنداری و دهنت بذاری!دلخور

 

 

30. وقتی من و بابا نماز می خونیم میای بغلمون می شینی؛ یا تو سجده سرمونو می چسبی؛ یا به زور سعی می کنی مُهرو از زیر پیشونی مون بکشی و برداری؛ و وقتی پا می شیم یا میای درست جلومون توی سجده گاه می شینی(!) و یا از پاهامون می گیری و وامیسی(!) و ما باید آروم در حال نماز بذاریمت زمین بشینی تا بقیه نمازمونو بخونیم!غمگین

 

 

31. فضای حموم و دسشویی رو خیلی دوس داری(!) و از حموم کردن هم خیلی خوشِت میاد، ولی از آب ریختن روی سرت می ترسی و نفس های عمیق می کشی تا خفه نشی!!!سکوت

 

 

32. دیگه مث قبلنا از لباس پوشوندن بدت نمیاد چون احساس می کنی قراره بعدش بری دَدَر!بای بای

 

 

33. موقع پوشک کردن دوس داری همش فرار کنی!غمناک

 

 

34. زود به زود پی پی می کنی و من هم سرپا توی سینک دسشویی می شورمت.بدبو

 

 

35. لباساتم تا حالا با ماشین لباسشویی خودمون شستم چون حموم و دسشویی مون کوچیکه و جایی برای گذاشتن مینی واشِت نداریم!خطا

 

 

خلاصه شما خیلی وروجک و عسلی...بوسبوسبوس

پسندها (3)

نظرات (2)

مامان دو فرشته
21 آبان 93 23:40
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای خاله تو چقد وروجک وشیرینی ماشالا . عکساتم خیلی قشنگه .
قلب تپنده
پاسخ
ممنون خاله
عکس بازیگران
15 دی 93 23:49
سلام. وای خیلی عکس های قشنگی هستند. خدا نگهش داره براتون. یه خواهش داشتم میشه لطفا لینک سایت منو جز دوستانتون قرار بدید.؟ اگه شرایط خواصی داره لطفا بهم خبر بدید منتظر جواب شما هستم ممنونم. شیوا
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به موهبت می باشد