مادرجون از مکه اومد
زهرا: پنج ماه و 22 روز.
امروز صبح شما با من و باباجون و مامان جون مهربون و خاله مهدیه رفتیم فرودگاه مهرآباد برای استقبال از مادرجون که از مکه اومد!
بابایی هم ساعت 9 از سر کار اومد و به ما پیوست!
از زبون زهرا: مادرجون قبول باشه از مکه اومدین!!!
خدا قبول کنه یا همون تقبّل الله!
چه سوغاتی های قشنگی آوردی برامون!
دو سه دست لباس خوشگل که متأسفانه هنوز برام کوچیکه! اما قول می دم زودی بزرگ شم و بتونم اونارو بپوشم. مرسی مادرجونی!!!
إن شاءالله همیشه قسمتتون شه و برین زیارت!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی