زهرازهرا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
نورانورا، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

موهبت

نامه ای به فرزندم زهرا، مسافری کوچک...

1392/9/15 12:05
نویسنده : قلب تپنده
621 بازدید
اشتراک گذاری

فرزندم سلام!

به دنیای متلاطم قصّه های رنگارنگ خوش آمدی... طریق طویلی را طی نموده ای می دانم. امّا بدان، همه ی پاکانی که چون تو عزم این دیار نمودند، تنها انگیزه ی محرّکشان شنیده هایی بود که تنها خدا می داند چقدر صحّت داشته است. آن ها بی گمان این را هم می دانستند که: شنیدن کی بود مانند دیدن!

آری فرزندم، به شنیده هایت اعتماد نکن. روح مقدّس تو حیف است آلوده شود. قدر خویش را بدان! عزیز مادر، خداوندی که تو را آفرید، از روح خودش در تو دمید و به تو امانتی را داد که حتّی آسمان ها هم از پذیرش آن شانه خالی کردند...

فرزندم، تو انسانی. موجودی که خداوند به خاطر تو ملکی را که هزاران سال عبادتش را کرده بود، امّا تنها یک بار از فرمان وی سرپیچی نمود، از بهشت راند... قدر خویش را بدان.

عزیزم! دنیا بسی فریباست. مبادا یک آن به خود و آن چه داری غرّه شوی. فاصله ی همه ی ما تا مرگ یک گام بیش نیست. دنیا یک جاده ی ترانزیتی است که توقّف در آن ممنوع است...

سریع حرکت کن. سبقت بگیر، چنان که پیش از مهلت مقرّر به مقصد برسی. چه، تنها در این صورت است که برنده ای... السّابقون السّابقون، اولئک المقرّبون.

فرزندم، همان گونه که اکنون در عالم ذر انتظار می کشی تا پا به دنیای ما بگذاری، در این دنیا هم چنان باش که برای پا گذاشتن به دیار باقی لحظه شماری کنی... آن هنگام که نطفه ی تو در رحم من دمیده شد و روح تو در جسم من هلول کرد، به یاد آور روزی را که روح تو از جسمت خارج می شود و تمام ریسمان هایی که تو را وابسته ی این دار فانی کرده بودند از دست و پایت باز می گردد.

آن هنگام که وجود نازنینت گرمابخش وجودم گشت و گوشت و پوستت به اذن دوست شروع به شکل گرفتن نمود، چندان که انتظار کشیدی تا از آن قفس تنگ و تاریک که همه ی آزادی تو را از تو گرفته، رهایی یابی، به یاد آور روزی که در حجره ی تنگ و تاریک قبر گرفتاری و هر لحظه در انتظار امدادی از جانب یار هستی... آن هنگام که با دستانی خالی و قلبی پاک و ضمیری شفّاف چون آینه با یک دنیا صداقت و صفا پا به این عرصه ی گیتی نهادی، به یاد آور روزی را که برانگیخته خواهی شد با دستانی خالی یا پر، قلبی پاک یا آلوده و ضمیری شفّاف یا زنگار گرفته...؟!

انتخاب با توست، تو اختیار داری. پس چشمانت بگشای و آن گاه تصمیم بگیر.

فرزندم! مادر، تنها خیر و صلاح فرزندش را می خواهد. عزیز دلم، پاره ی تنم! خوب گوش کن، تو هنوز ابتدای راهی. تصمیم با توست.

عزیزم راه درست این است... بگو... با من تکرار کن... هرچه می گویم تو هم بگو... تکرار کن... «لا إله إلّا الله»، «محمّدٌ رسولُ الله» و «علیٌّ ولیُّ الله».

آری فرزندم، تو خود به وجود نیامدی. ازخودت بپرس، از کجا آمده ای، آمدنت بهر چه بود؟! درست است. تو را پروردگار و خالق جهانیان آفریده و از روح خویش در تو دمیده. مادر! او تنها یکی است و هیچ موجودی در عظمت و جلال و قدرت... همتای او نیست. و تو به حال خود رها نشده ای! او تو را پیامبری فرستاد تا پیامش را به گوش تو و جهانیان برساند که پیش از او پیامبرانی آمدند و رفتند. عزیز دل مادر! آن پیامبر، محمّد(ص) است که خاتم الأنبیا و برترین مخلوق خداوند یگانه است. او برگزیده و پاک است که پاکان عالم جمله به او اقتدا نموده اند... و تو حیران بر دو راهی نور و ضلالت باقی نمانده ای! پروردگار، رسولش را جانشینی برگزید که در صفات و نیکی ها چون پیامبر(ص) است و وصیّ نبی است. مادر! آن وصی، علی(ع) است که شیعیان حضرتش، در روز رستخیز در جوار رحمت محمّد مصطفی(ص) جای خواهند گزید. علی(ع) بنده ی پاک خدا و خاندان اطهرش، پیشوایان شیعه اند. و تشیع، همان اخلاص و بندگی است.

مادر! از همین حالا مقصدت را معین نما... و گام هایت را در جهت نیل به آن بردار. از خویش بپرس که به کجا می روی آخر...

فرزندم، انتخاب با توست. هر گاه خواستی تصمیم بگیری، ابتدا مشورت کن و بعد تعقّل، آن گاه که عزمت را جزم نمودی، توکّل به باری تعالی کن و بگو بسم الله.

با نام دوست شروع کن و با یاد او ادامه بده و به لقای او راهت را ختم کن... فرزند عزیزم، داور، خداست؛ راهنما محمّد(ص) است و دستگیر لحظه های حیرانی و سرگردانی تو، علی(ع) و فاطمه(س) دخت نبی و خاندان اطهارش می باشند. پس یه این ریسمان متمسک شو و هرگاه در طی این طریق احساس عطش کردی متوسل به آیات جان بخش کلام الله مجید شو.

آن گاه نظاره کن، چه شیرین است این وصلت و این پیوند تو با توحید، نبوّت، امامت، عدل و معاد...!

و آن گاه بچش شیرینی وصال حبیب را...

و آن گاه مرا هم شفاعتی نما...!

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به موهبت می باشد