زهرازهرا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره
نورانورا، تا این لحظه: 2 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره

موهبت

تب

1393/6/1 23:59
نویسنده : قلب تپنده
314 بازدید
اشتراک گذاری

زهرا: شش ماه و 28روز.

امروز دخترگلم بدحال و بیمار شد.

امروز تولد سه سالگی دخترخاله معصومه است و من و شما و بابا بعدازظهر رفتیم اندیشه تا برای معصومه کادوی تولد بخریم. بعداز برگشتن شما که خیلی خسته شده بودی خوابیدی. وقتی خواب بودی متوجه شدم تمام بدنت داغه و برای اولین بار تب کردی! پشت گوشات، گردنت، کف دستات و کف پاهات از همه جا داغ تر بود! الهی مامان فدات شه! درد و بلات به جونم! کاش می فهمیدم کجات درد می کنه؟!

تب سنج گذاشتم زیر گلوت و دیدم دمای بدنت نزدیک 37درجه است. بمیرم من برات مامانی! آخه چرا مریض شدی دخترک کوچولوی نازنازی من؟!

هرچند دقیقه یه بار سر و صورتتو با آب سرد شستم تا تبت پایین بیاد. عصر یه کم خوابیدی و بهتر شدی. شب هم جشن تولد معصومه بود و قرار بود بعد شام بریم خونه شون. شما با این که تب کرده بودی اما هم چنان تحرک داشتی و شکرخدا بی حال نشده بودی. شب هم خونه ی خاله ینا حسابی با معصومه بازی کردی و خندیدی و عکس انداختی. خداروشکر سرحال بودی. اما آخر شب تبت دوباره بالا رفت و داغ شدی.

من فکر می کردم بعدازظهر که تو اندیشه دنبال یه کادوی خوب برای معصومه می گشتیم، چشم خوردی! برای همین حسابی برات اسفند دود کردم و صدقه هم دادیم. اما تو بهتر نشدی!غمگین

روز بعد:

امروز هم تبت پایین نیومد و مارو حسابی نگران کرد! بابا رفته بود سرکار و وقتی بهش گفتم تو خوب نشدی، قول داد فردا صبح ببردت دکتر. منم وقتی خواب بودی، یه دستمال خیس رو به سر و بدنت می کشیدم تا خنک شی. یه ساعت تبت پایین می اومد و یه ساعت دیگه بالا می رفت! نوسان داشت! منم امروز بهت خیلی شیر دادم و گذاشتم حسابی بخوابی تا بهتر شی چون شیر و خواب برای کاهش تب خوبه.

روز بعد:

امروز صبح که بابا از سرکار اومد، با هم رفتیم پیش دکتر جلالی فر! دکتر گفت دخترتون تب خفیفی داره و خوب تشخیص دادید! ممکنه به خاطر یه ویروس جدید سرماخوردگی باشه که شایع شده و نباید توی محیط آلوده قرار بگیره.

بعد برات دارو نوشت و گفت اگه این داروها رو خورد و تا 48ساعت آینده خوب نشد حتماً بیاریدش! داروهاشم شربت پروفن و سیتریزین و یه اسپری بینی بود. ما هم از امروز شروع کردیم به دادن داروها. تا شب بازهم تبت نوسان داشت اما شکرخدا سرحال بودی. فقط وقتایی که می خوابیدی یه کم توی خواب بی قراری می کردی.

الهی دورت بگردم!

روز بعد: امروز تبت خوب شد ولی بازم یه ذره داغ بودی. ما هم چنان داروهاتو می دیم. ان شاءالله که خیلی زود خوب خوب خوب شی دخمل ناز مامان و بابا!

 

زهرا ناناز تب داره

پسندها (2)

نظرات (1)

مامان دو فرشته
2 آبان 93 16:10
الهی خاله فدات شه نبینمت اینجوری عسلم
قلب تپنده
پاسخ
خدا نکنه خاله جون. دیگه خوب شدم!
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به موهبت می باشد