خواب رو تاب
زهرا: پنج ماه و 17 روز.
امروز وقتی که داشتم هم زمان با انجام کارای آشپزخونه، تو رو روی تابت هُل می دادم تا تاب بخوری و آروم باشی یهو دیدم شما عسل جونی روی تاب وِلو شدی و چشمات داره بسته می شه. خییییلی دلم برات سوخت! اما چون خیلی ناز شده بودی همین طوری واسادم و نگات کردم. تو تاب می خوردی و در حالی که با یه دست طناب تاب و با دست دیگه ت جغجغه ی آویزون از تابو چسبیده بودی، سرت این ور و اون ور می رفت. تا این که سرتو تکیه دادی به بند تاب و چشماتو کامل بستی و راحت خوابت برد!
صحنه ی خییییییلی نازی بود! مثل فرشته ها لالا کرده بودی! با گوشی بابا ازت عکس گرفتم که بزودی برات می ذارم.
دوست دارم دخملی آسمونی...
زهرا لالا روی تاب
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی