تلاش برای قدم برداشتن
زهرا: 1ماه و 5روزه.
سلام عسلم!
امروزم تو یه کار جدید کردی:
برای اولین بار امروز سعی کردی قدم برداری در حالی که در آغوش من بودی و با پاهای کوچولوت از روی شکم و سینه ی من بالا می رفتی و من هم از پشت چسبیده بودمت تا نیفتی!
قربون قوّت پاهای کوچولوت بشم که با نیم وجب قد، داری باهاشون از سر و کول من بالا می ری! تازه این کار رو بغل بابایی هم انجام دادی!
فدات بشم عزیزم هر کار جدید تو برای من یه دنیا شادی و شور میاره! این کارت اون قدر خوشحال و ذوق زده م کرد که سریع رفتم خونه ی مامان جونینا و بهشون گفتم و اونا هم بغلت کردن تا تو از سر و کولشون بالا بری و کلی کیف کردن!
خود تو هم خیلی از این کار خوشت میاد، چون هر بار که این کارو می کردی ذوق می کردی و با صدای بلند می گفتی: « اَ » و بعدش دهنتو وا می کردی و تند تند دست و پا می زدی...
نازی...! چقدر کارای تو شیرین و قشنگه! بعضی وقتا آرزو می کنم تو همیشه همین قدی بمونی و به این شیرین کاریات ادامه بدی! اگرچه بعدش باز دعا می کنم زود بزرگ شی و من آینده ی درخشانتو ببینم!
خدایا بهترین تقدیر رو برامون رقم بزن...
زهراطلا بغل مامان