*تولد پنج ماهگیت مبارک*
سلام عزیز دلمون!
تولدت مباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارک!
پنج ماهه شدی عسلم! مبارک باشه! الهی صد سال عمر پر از نور و شادی داشته باشی!
امروز من و تو و بابا همراه مامان جونینا و خاله مرضیه ینا رفتیم دیدن بچه ی پسرعمه ی من، یعنی بچه ی محمدرضا. یه دخترکوچولو که اسمشو گذاشتن: هستی.
نی نی نازی بود و خیلی خیلی کوچولو بود. حتی از اندازه ی زمان به دنیا اومدن تو هم کوچیک تر بود!! تو کنار اون ماشاءالله خیلی بزرگ و خانوم به نظر می رسیدی!
***هستی کوچولوی ناز تولد تو هم مبارک! *** محمدرضا و آرزوی عزیز قدم نورسیده مبارک باشه***
شب باباجون و بابا و من و تو رفتیم بیرون و به مناسبت تولدتبرات لباسای قشنگ قشنگ خریدیم! باباجون مهربون یه سارافون خوشششگل زرد و نارنجی با یه روسری سه گوش کوچیک همرنگ برای تو خرید. خیلی قشنگه! دستش درد نکنه! ممنون باباجون!
من و بابا هم برات یه سارافون عروسکی صورتی گل دار با کلاه عروسکی خریدیم و یه تاب سفید پشت گردنی ریون نگین دار و یه شلوار ریون سفید چین چینی هم خریدیم.
لباسات خیلی قشنگن و من اونارو نگه می دارم تا وقتی مادرجون از مکه اومد اونارو بهت بپوشونم و بریم خونه شون! مبارکت باشه نفس من و بابایی!
عاشقتیم دختر ناز مامان، دختر ناز بابا!
زهرا با لباسای قشنگش