شیر می خوام...
زهرا: یک سال و 11 ماه و 26 روز:
امروز دیگه کم کم مراسم خداحافظ شیر رو شروع کردیم
شما تپلوی ناز همش میومدی مث همیشه شیر بخوری ولی من
البته فقط مم راست! بهت گفتم اوووف شده. آخ و اوخ کردم. شما هم نق زنون فقط چپی رو می خوردی...
دلم برات کباب می شد. من بیشتر از شما غصه می خوردم...
***
تا دو روز همچنان سمت راستم، شیر تولید می شد. اما از اون جا که تحریم شده بود، کم کم از روز سوم روندش کند شد و دو هفته بعد تقریباً دیگه شیری تولید نشد...
روزای پر از گریه ای پشت سر گذاشتیم من و شما...
مامان فدات گل نازم!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی