زهرازهرا، تا این لحظه: 10 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره
نورانورا، تا این لحظه: 2 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

موهبت

نوروز فاطمی

آغاز سال 1394 مصادف شده با شهادت بزرگ بانوی جهان خلقت و مظلوم ترین شهیده ی تاریخ، حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)! شهادت دختر پیامبر گرامی اسلام و مادر سادات رو به همه تسلیت می گم و برای همه نوروزی سرشار از معرفت فاطمی آرزو می کنم...   ...
1 فروردين 1394

وروجک بازی

زهرا: یک سال و یک ماه و 22 روز. شما جدیداً اجازه نمی دی هیچی روی سرت بمونه، اعم از کلاه و روسری و گیرسر و کش ریز و... . هرچی روی سرت بذارم سریع می گیری می کشی یا برمی داری! من از دست شما وروجک خانوم چه کار کنم؟؟؟   زهرا ناناز   وقتی هم تشنه می شی، پشت سر هم می گی: آبّیده آبّیده آبّیده... یعنی: «آب بده!» عسسسسسسسسسسسسسل ...
26 اسفند 1393

توسعه سطح درک وارتباط کلامی

زهرا: یک سال و یک ماه و 18 روز. شما دیگه هزارماشاءالله خیلی بهتر از قبل می تونی ارتباط برقرار کنی و جملات و مفاهیم بیشتری رو درک می کنی. نمونه کارهای جدیدت: وقتی ازت سوالی می پرسیم، برای جواب مثبت، سرتو چندبار به سمت پایین تکون می دی. مخصوصا اگر تاکید داشته باشی؛ اگر هم جوابت منفی باشه، همراه بالا بردن ابروها و سر، می گی: نَّع! درک و انجام تقاضاهایی مثل: «بشین»، «وایسا تا فلان کار رو بکنم بعدش بغلت می کنم یا می ریم دسشویی یا...!(مفهوم صبر کردن)»، «غذا بیدم(بدم)؟»، «بادومکو لالا بیده(بده)»، «با اسباب بازیات بازی کن»، «پوشکتو عوض کنم؟» یا «پوشکتو بردار بی...
22 اسفند 1393

پیاده روی

زهرا: یک سال و یک ماه و 15 روز. این روزا هوا خیلی خوب شده و صبحا من و شما با هم میریم پیاده روی. البته اولش با کالسکه سواری شروع می شه ولی بعدش شما با غر زدن از کالسکه میای پایین و خودت پیاده روی می کنی!  بعضی روزا تو خیابون باصفای جویبار و بعضی روزا هم مسیر خونه ی مامان جونینا!   زهرا کوچولو   راستی امروز با هم رفتیم پارک و شما برای اولین بار بدون کمک من از سرسره لیز خوردی و اومدی پایین. اولش می ترسیدی ولی کم کم یاد گرفتی و کلی ذوق می کردی! فدات!!   زهرا عسل ...
19 اسفند 1393

شیطنت های زهرا

زهرا: یک سال و یک ماه و 12 روز. هر روز کار شما شده تخلیه ی کشوهای لباس و مدارک و کار من هم شده جمع کردن ریخت و پاش های شما پشت سر هم!!  هم در اتاق خودت و هم در اتاق خواب ما! ​  از دست شما وروجک خانوم     جایی نمونده که شما فسقلی ازش بالا نری!!!  می ری روی مبل های پشت به اُپن، و از تکیه گاهش بالا می ری و خودتو می رسونی روی اُپن! کافیه یک لحظه ازت غافل شم؛ معلوم نیس چه بلایی سر خودت میاری؟! مبل های پیش پنجره خطرناک ترن! چون وقتی پنجره بازه، می ری روی تکیه گاه مبل، دوزانو می شینی و دو دستی وزنتو می ندازی روی لبه پنجره تا بیرون رو نگاه کنی! وای خدای من! پنجره هم بی حفاظ...! کاری می کنی که چشم ازت ب...
16 اسفند 1393

لالا دادن

یک سال و یک ماه و 9 روز. شما که هنوز خودت نی نی هستی، واسه عروسکای کوچولو و بزرگت مامان بازی درمیاری و اونا رو تو بغلت لالا می دی! مث مامانا سرشونو می چسبونی به شونه ت و آروم تکون می دی تا مثلاً بخوابن! الهی مامانت فدات شه عسل خانوم شیییییییییریییییییییین من!!!   زهرا فرشته ...
13 اسفند 1393

باباجون و معصومه

زهرا: یک سال و یک ماه و 6 روز. قبلاً نوشته بودم که باباجون و معصومه رو خییییلییی دوس داری! الان هر وقت معصومه رو می بینی، هیجان زده می شی و دوتایی شروع می کنید به جیغ کشیدن! این طوری هیجان و شادی تونو تخلیه می کنید. البته همراه بازی و دویدن و بالا و پایین پریدن و چرخیدن و...! فدات بشم! علاقه ت به باباجون هم خیلی بیشتر از قبل شده، چون باباجون همیشه با شما بازی می کنه حتی بیشتر از من و خسته هم نمی شه ماشاءالله! خدا خیرش بده!   زهرا - باباجون - فاطمه - معصومه ...
10 اسفند 1393

لوس کردن

زهرا: یک سال و یک ماه و یک روز. وقتی بغلت می گیریم، سریع برامون خودتو لوس می کنی. انگشت اشاره تو به یه سمت می گیری بدون این که جای خاصی مد نظرت باشه؛ ما هم مجبوریم بریم اون سمتی که شما نشون می دی، حالا جهت انگشت کوچولوی شما به هرجا که ختم بشه، ما باید اونو در اختیارت بذاریم، وگرنه غر می زنی! جوجه ای دیگه! چه کارت کنیم؟!!!   لوس مامان ...
5 اسفند 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به موهبت می باشد